مورد بیتوجهی قرار گرفته، به حال خود رها شده، نگهدارینشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She felt that her work was uncared for by her supervisors.
او احساس میکرد که کارش توسط سرپرستانش بیتوجه رها شده است.
The abandoned house appeared uncared for and dusty.
به نظر میرسید خانهی متروکه به حال خود رها شده و پر از گردوغبار است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uncared for» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncared for